کيميا کاظمي-رتبه4 کشور-منطقه1-سال90
در مورد درسهاي پيشدانشگاهي در تابستان کلاس شرکت ميکردم و حتماً خود را موظف ميکردم که مطالب تدريس شده را مطالعه کنم و حل تمرين از اين مبحثها را در برنامهي خودم داشتم.
کيميا کاظمي-رتبه4 کشور-منطقه1-سال90
در مورد درسهاي پيشدانشگاهي در تابستان کلاس شرکت ميکردم و حتماً خود را موظف ميکردم که مطالب تدريس شده را مطالعه کنم و حل تمرين از اين مبحثها را در برنامهي خودم داشتم.
تابستان فرصت خيلي خوبي براي مطالعه ي دروسي است که زمان بر هستند و تسلط بر اين مباحث دشوارتر است,مثل رياضي يا فيزيک.
به همين دليل من در تابستان بيشتر وقتم را صرف خواندن و فهميدن دروس کردم.
ابتدا کتاب ها و جزوه هايي را که ميخواستم بخوانم ليست کردم و تعداد صفحات و حدود زماني که براي هر کدام لازم بود را نوشتم.
بر همين اساس فهميدم براي هر درس ميتوانم چقدر زمان بگذارم و برنامه ريزي کردم.
اين برنامه در واقع يک برنامهي راهبردي بود نه اينکه ساعتهاي مطالعهام را تا آخر تابستان از همان ابتدا تعيين کنم.
ابتدا دروس سال دوم را خواندم و سپس سال سوم به اين خاطر که درس هاي سال سوم تازه بودند و سال دوم را بيشتر فراموش کرده بودم.
هر چند سال دوم ممکن است سادهتر باشد ولي براي من بيشتر زمان برد.
من فرصت نکردم در تابستان تست بزنم(فقط کمي براي درس زيست تست زدم) ابتدا از اين بابت کمي نگران بودم و ميترسيدم نتوانم در طول سال به اندازه ي کافي تست بزنم ولي بعداً در طول پاييز و زمستان متوجه شدم که مطالعه ي مطالب زمان کمتري نياز دارد و علي رغم اضافه شدن مدرسه و دروس پيش دانشگاهي فرصت به اندازه ي کافي بود.
علتش اين بود که شايد حين مطالعه حس ميکردم به اندازه ي کافي از مطالبي که در تابستان خوانده ام را يادم نمي آيد ولي قطعاً خواندن دروس در تابستان بر پايه ريزي دروس مختلف در ذهن مؤثر است و باعث مي شدم با صرف زمان کمتري بتوانيم مطالب را بخوانيم.
نحوه ي مطالعه در هر روز و هر هفته شايد بيشتر شخصي باشد.
يکي از مواردي که کلي ترند اين است که من در خواندنم در هر نيمه ي روز (قبل از ظهر و بعد از ظهر)تقريباً ترکيب دو اختصاصي يک عمومي را رعايت مي کردم و سعي مي کردم دروس متنوع باشد تا بازدهي مطالعه ي هر درس بالا باشد.
قبل از مطالعه ي هر درس هم بايد يا ديد مثبت شروع کنيم اگر حس مي کردم الان نمي توانم مبحثي را ياد بگيرم و ذهنم آمادگي ندارد آن را با درس يا مبحث ديگري که در برنامهام بود جا به جا مي کردم ,در غير اين صورت هم وقتم تلف مي شد هم آن مطلب را خوب ياد نمي گرفتم.
يک روز در هفته را به عنوان روز استراحت هفته در نظر گرفته بودم و از ساعت خاصي مثلا 6 بعد از ظهر به بعد درس نمي خواندم.اين روز را طوري انتخاب کرده بودم که پايان هفته باشد و ساعتي باشد که درس خواندنم کمتر مفيد است,با اين روش هنگام شروع هفته احساس خستگي نمي کردم.
در پايان هر کس روش خود و اولويت هاي خودش را دارد که با در نظر گرفتن آن ها قطعاً مي تواند بهتر از تابستان خود استفاده کند.